خوشا آنان که جانان میشناسد
طریق عشق و ایمان میشناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان میشناسند
ای شهیدان!
از همان سال 1357 و 138 که تقدیر ما را از شما جدا کرد تاکنون یاد شما، خاطرههای دنیای پاک شما، امید حیاتمان گشته، ما به عشق شما زنده ایم و به امید وصل کوی شما زنده ایم.
اگر قطرهی اشکی آرام آرام به دور از چشمهای نامحرمان برگونههایمان میلغزد شما میدانید چه خاطرهای ناگهان از ذهن ما گذشته و آسمانش را ابری کرده. شما دیدید که یک زَنَک وکیل چگونه از کمونیستهای جنایتکار دفاع میکند.
اگر در برابر ناکسانی که آرزوی گریستن ما را دارند به مصلحت لبخند میزنیم، شما خوب میدانید این لبخند معجزهی آتش سوزانی است که در فضای قلبمان برگرفته است.
اگر به غروب علاقه داریم خوب میدانید چرا! اگر به هوای ابری! شما میدانید چرا! اگر به خاک شما میدانید چرا!
آخرین باری که چهرهی نورانی تان را در سالهای 57-58 دیدیم به یاد داریم، اما فکر نمی کردیم دیگر برنگردید، اما ناپاکان نظارهی روی تان را برای همیشه از ما دریغ کردند.
آری بسیاری از شماها را با آن لبخندهای زیبا درآخرین وداع دیده ایم، هنگامی که دژخیمان کمونیست با خود شما را بردند، و از آن به بعد دیگر چیزی از شما نشنیدیم، تا حالا.
ای شهیدان!
ما نمیدانیم کدام منزل جا گزین شده اید؟ ما نمیدانیم، (فی جنات النعیم)کجاست؟ آخر ما نمیدانیم (متکئین علیها متقابلین)یعنی چه؟
آخر ما نمی فهمیم (الا قیلا سلاما سلاما) یعنی چه؟ برای ما درک (ذواتا افنان فیها عینان تجریان، فیهما من کل فاکهة زوجان) محال است.
ما نمیدانیم آنجا در محفل گرمتان سخن از ما هست یا نه؟ تا به حال هیچ گاه شده از مجاهدان زنده هم قصهای بگوئید؟ به حال بد شهدای زنده (معیوبین) اشکی بریزید؟
نمیدانیم...! شاید ما آنقدر ناپاک و نامطلوب بوده ایم که تمام هستی مان به یک یاد هم نمی ارزد؟ یعنی ما دیگر لیاقت با شما بودن را نداریم؟ چون زمان زمان عجیبی است؛ زمان، زمان غریبی است. خبر 5 هزار شهید غیرتهای رفته به باد را زنده نمیکند. انتشار لیست 5 هزار شهید مانع دفاع از قاتلین نمی شود. غریبیی 5 هزار شهید رقص و آوازها را از تلویزیونها کنار نمی زند! غربت یاد شهید غیرت ما را شعلهور نمیکند! غربت شهید ابرهای تیره دل را سپید نمیکند و یاد شهیدان صحبت سرخ لالهها را هویدا نمیکند. بلی، زمان زمان غریبی است.
اینک که شهر شعله ور بیخیالی است
جای برادران غیورم چه خالی است
جای برادران غیوری که بعدشان
این شهر در محاصره خشک سالی است
سرمقاله شماره 135 روزنامه انصار
تاریخ: 1392/7/2
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/814